دهی دور
پر از بره های شوریده گی ذهن
دشتی از اسب های شیدا
در دل
و گلهای مریمش
در یاد
پرم از موسیقی
حماسه
تب
چنان بدم
که گویی شبم
چنان شبم
که انگار روز است
و ماه و ستاره ها
بر باد
چنان خرابم
که انگاری شب است
و تابم از دست رفته است
گرگی در دل
گرگی در چشم
گرگی در باد
و شب گرگی از
دامنه پیدا
دهی نزدیک
دهی آشوب
و هنوز
شب می تراود
28 امرداد 88
اهواز
۱ نظر:
ziba bod
ehsan az berlin
ارسال یک نظر