۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

یک شعر جدید: شنبه





تا شنبه فاصله هاست
مثلن یک دره با هشتاد تا کوه
و دشتی آسیمه از بره های شوریده گی ذهن!
قلمرویی پر از پچ پچ سایه ها و هراس های شیوا
و « *کل کلات » هایی که گول ت می زنند
 - زده اند!
و قصه هایی پر از غول و نیرنگ حور- آدم و آینه های کاشی
و خواب های تخدیری در گودال های خنجر و خار و درفش
جاده های بزروی پر از هول و ولا
که رژه ی هر گله ای ش در یاد نیست!


تا شنبه فاصله هاست
با فرصت هایی به شدت کاهی
و خبر مرگ عتیق گیاهَ ش در پیش
و مجال شلنگ اندازی باد در معبر ستاره
 - هیهات!

در برکه چه آواز غریب کولیان!
چه ساز مهیب باز- خاموشی!
چه هلهله ی مشکوک و مبهم جن – پریان!
و رویای پونه را
با چشم های ترسیده
میان بیشه
گم کردیم!

............................................
کل کلات = پرنده ای خاکستری با کاکلی در سر . همان کاکلی

۴ نظر:

ناشناس گفت...

خیلی عالی و زیبا بود. تصویر بی نظیری خلق کردید. مثل قصه و متل های کهن و پر از نشانه های تفکر برانگیز. به شما برای قلم خوبتان تبریک می گم
علی - آبادان

miley گفت...

bahle bahle .... manam hamo0ni ke aghaye nazare aval goft :D shanbe vaghean zibast .che axe ghashangiiiiiiii

ناشناس گفت...

پرستو هستم از تهران وبلاگ زیبایی دارید و شعرتون هم خوشگله مایلم باهاتون آشنا شم. ممکنه منو ادد کنید؟
parastoo_mahajer2000@yahh.com

miley گفت...

MOTENAfffffERAM !!!!!!