تپانچه ی طلایی جیمز باند
توی دست های ترسیده ی معمر
هدیه ی برلوسکونی زن باز بوده
لابد!
که خم می شده تا کمر
بوسه می زده بر دست های پیرمرد
یا تحفه ی سارکوزی بوده
که زنش را هم هبه می کرده،
می کند
به بوی نفت
یا شاید
سوغات آقای آقایان است
مستر پرزیدنت تر و تمیز
دیوید کامرون
که جد اندر جد
توی کار داغ کردن خر متوسط هاست!
- شب است هنوز،
اما
خوب یا بد
لوبیا سر برآورده از فراز " سرت"
رفته تا بالای ابرها
کدام فریشته را دشت کند
- هیهات!
سرهنگ فقط باتوم را میل نکرده بود
و مهمان دائمی بادهای صحاری ست
روانش قرین آرامش باد!
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر